شهید محمد خسروی عبدله: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
کد شهید : 6405540 تاریخ تولد :
+
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
 +
|نام فرد                =  محمد خسروی عبدله
 +
|تصویر                  =
 +
|توضیح تصویر            =
 +
|ملیت                  = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی
 +
|شهرت                  =
 +
|دین و مذهب            = [[مسلمان]]، [[شیعه]]
 +
|تولد                   =[[بیرجند]]
 +
|شهادت                  = [[1364/11/24]]
 +
|وفات                  =
 +
|مرگ                    =
 +
|محل دفن                =
 +
|مفقود                  =
 +
|جانباز                =
 +
|اسارت                  =
 +
|نیرو                  =
 +
|یگانهای خدمت          =
 +
|طول خدمت              =
 +
|درجه                  =
 +
|سمت‌ها                  =[[رزمنده‌]]
 +
|جنگ‌‌ها                  = [[جنگ ایران و عراق]]
 +
|نشان‌های لیاقت          =
 +
|عملیات‌              =
 +
|فعالیت‌ها              =
 +
|تحصیلات                =
 +
|تخصص‌ها                =
 +
|شغل                    =
 +
|خانواده                = نام پدر:اله‌داد
 +
}}
  
نام : محمد محل تولد : بیرجند
+
کد شهید : 6405540
  
نام خانوادگی : خسروی‌عبدله‌ تاریخ شهادت : 1364/11/24
+
نام : محمد
  
نام پدر : اله‌داد مکان شهادت :
+
نام خانوادگی : خسروی‌عبدله
  
 +
محل تولد : بیرجند
  
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :
+
تاریخ شهادت : 1364/11/24
  
شغل : یگان خدمتی :
+
نام پدر : اله‌داد
 +
 
 +
تحصیلات : نامشخص
  
 
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .
 
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .
سطر ۲۰: سطر ۵۱:
 
==خاطرات==
 
==خاطرات==
  
به خاطر دارم بعد از سه ماه برادرم محمد به مرخصی آمد و با هم دیگر به پارک رفتیم . ایشان روی چمنها خوابید و بعد از چند ساعتی بیدار شد و گفت : خواهر جان خواب دیدم یک تانک به طرف من می آید و نزدیک من نگه داشت و یکی از داخل تانک بیرون آمد و گفت بیا برویم و من هم رفتم و سوار تانک شدم که ناگهان یک خمپاره قسمت جلوی تانک اصابت کرد و تانک متلاشی شد که آنها به صورت معجزه آسا نجات پیدا کردند ولی من در بین آنها نبودم فکر می کنم قسمتش این بود که به شهادت برسد . در ادامه به من گفت : خواهر جان از تو خواهش می کنم به مادر نگویی چون نمی گذارد من به جبهه بروم .
+
* به خاطر دارم بعد از سه ماه برادرم محمد به مرخصی آمد و با هم دیگر به پارک رفتیم. ایشان روی چمنها خوابید و بعد از چند ساعتی بیدار شد و گفت: خواهر جان خواب دیدم یک [[تانک]] به طرف من می آید و نزدیک من نگه داشت و یکی از داخل تانک بیرون آمد و گفت بیا برویم و من هم رفتم و سوار [[تانک]] شدم که ناگهان یک [[خمپاره]] قسمت جلوی [[تانک]] اصابت کرد و تانک متلاشی شد که آنها به صورت معجزه آسا نجات پیدا کردند ولی من در بین آنها نبودم فکر می کنم قسمتش این بود که به [[شهادت]] برسد. در ادامه به من گفت: خواهر جان از تو خواهش می کنم به مادر نگویی چون نمی گذارد من به جبهه بروم.
  
  
دفعه ی آخری که برادر محمد از جبهه برگشته بود خوابی دیده بود که برایم اینگونه نقل می کرد گفت خواب دیدم که همسرم فرزندی به دنیا می آورد که دختر است و در شب یک شنبه به دنیا می آید و از شما می خواهم که اگر این طور که من گفتم شد اسمش را مریم بگذارید ولی اگر پسر بود اسمش را حسن بگذارید وقتی ایشان به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید بعد از چهل روز زن داداشم فارغ شد دقیقا شب یک شنبه بود و فرزندش هم دختر بود و اسمش را مریم گذاشتیم .
+
* دفعه ی آخری که برادر محمد از جبهه برگشته بود خوابی دیده بود که برایم اینگونه نقل می کرد گفت خواب دیدم که همسرم فرزندی به دنیا می آورد که دختر است و در شب یک شنبه به دنیا می آید و از شما می خواهم که اگر این طور که من گفتم شد اسمش را مریم بگذارید ولی اگر پسر بود اسمش را حسن بگذارید وقتی ایشان به درجه ی رفیع [[شهادت]] نائل گردید بعد از چهل روز زن داداشم فارغ شد دقیقا شب یک شنبه بود و فرزندش هم دختر بود و اسمش را مریم گذاشتیم .
 
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=8153 سایت یاران رضا]</ref>
 
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=8153 سایت یاران رضا]</ref>
 
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references />
+
<references />
 +
==رده==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض: محمد خسروی عبدله}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان خراسان جنوبی]]
 +
[[رده: شهدای شهرستان بیرجند]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۱۸

محمد خسروی عبدله
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد بیرجند
شهادت 1364/11/24
سمت‌ها رزمنده‌
جنگ‌‌ها جنگ ایران و عراق
خانواده نام پدر:اله‌داد


کد شهید : 6405540

نام : محمد

نام خانوادگی : خسروی‌عبدله

محل تولد : بیرجند

تاریخ شهادت : 1364/11/24

نام پدر : اله‌داد

تحصیلات : نامشخص

گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .

نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌

گلزار :

خاطرات

  • به خاطر دارم بعد از سه ماه برادرم محمد به مرخصی آمد و با هم دیگر به پارک رفتیم. ایشان روی چمنها خوابید و بعد از چند ساعتی بیدار شد و گفت: خواهر جان خواب دیدم یک تانک به طرف من می آید و نزدیک من نگه داشت و یکی از داخل تانک بیرون آمد و گفت بیا برویم و من هم رفتم و سوار تانک شدم که ناگهان یک خمپاره قسمت جلوی تانک اصابت کرد و تانک متلاشی شد که آنها به صورت معجزه آسا نجات پیدا کردند ولی من در بین آنها نبودم فکر می کنم قسمتش این بود که به شهادت برسد. در ادامه به من گفت: خواهر جان از تو خواهش می کنم به مادر نگویی چون نمی گذارد من به جبهه بروم.


  • دفعه ی آخری که برادر محمد از جبهه برگشته بود خوابی دیده بود که برایم اینگونه نقل می کرد گفت خواب دیدم که همسرم فرزندی به دنیا می آورد که دختر است و در شب یک شنبه به دنیا می آید و از شما می خواهم که اگر این طور که من گفتم شد اسمش را مریم بگذارید ولی اگر پسر بود اسمش را حسن بگذارید وقتی ایشان به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید بعد از چهل روز زن داداشم فارغ شد دقیقا شب یک شنبه بود و فرزندش هم دختر بود و اسمش را مریم گذاشتیم .

[۱]

پانویس

  1. سایت یاران رضا

رده