شهیدابوالفضل بابایی: تفاوت بین نسخه‌ها
Beiranvand97 (بحث | مشارکتها) |
جز (Khoshkenar9712 صفحهٔ شهید ابوالفضل بابایی را به شهیدابوالفضل بابایی منتقل کرد) |
||
| (۹ نسخه‌های متوسط توسط ۷ کاربران نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
| − | + | |نام فرد = ابوالفضل بابایی | |
| − | + | |تصویر = abolfazl-babaei.jpg | |
| + | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | ||
| + | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
| + | |تولد = [[زادروزهای 1 فروردین|1342/01/01]] | ||
| + | |شهادت = [[الگو:شهدای 6 خرداد|1362/03/06]] | ||
| − | + | }} | |
| − | + | ||
| − | او به مانند یاران سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) عاشقانه نبرد می نمود تا دشمن غاصب را از دیار مومنین بیرون راند که در این راه نیز به رب الشهداء و الصدیقین لبیک گفته و در منطقه مریوان در تاریخ، 1362/03/06 به علت اصابت ترکش به پا، بر اثر درگیری با نیروی ضد انقلاب، شربت شیرین شهادت را گوارا به سر کشید. | + | ==زندگینامه== |
| + | شهید [[سرباز]] وظیفه، ابوالفضل بابائی، یکی از لاله های خونین [[جنگ تحمیلی]]، فرزند علی، در تاریخ، [[1341/01/01]] در خانواده ای متدین و معتقد و از نظر مادی در سطح متوسط، در روستاي خیرآباد استان [[مرکزی]] به دنیا آمد. | ||
| + | |||
| + | او به مانند یاران سرور شهیدان [[حضرت اباعبدالله الحسین (ع)]] عاشقانه نبرد می نمود تا دشمن غاصب را از دیار مومنین بیرون راند که در این راه نیز به رب الشهداء و الصدیقین لبیک گفته و در منطقه [[مریوان]] در تاریخ، [[1362/03/06]] به علت اصابت [[ترکش]] به پا، بر اثر درگیری با نیروی ضد انقلاب، شربت شیرین [[شهادت]] را گوارا به سر کشید. | ||
آرامگاه آن بزرگوار در روستای خیرآباد استان مرکزی، همچنان مثل خورشید درخشان خودنمایی می کند. | آرامگاه آن بزرگوار در روستای خیرآباد استان مرکزی، همچنان مثل خورشید درخشان خودنمایی می کند. | ||
| − | |||
| − | ==وصیت نامه | + | |
| + | ==وصیت نامه== | ||
بسمه تعالی | بسمه تعالی | ||
| سطر ۱۷: | سطر ۲۳: | ||
الله معکم ایمانکم؛ خدا با شماست هر کجا که باشید | الله معکم ایمانکم؛ خدا با شماست هر کجا که باشید | ||
| − | با درود به رهبر کبیر | + | با درود به [[رهبر کبیر]] [[انقلاب]]، ناجي مستضعفان؛ |
| − | خدایا، تو شاهدی و گواهی آنچه که مرا ملزم به نوشتن این وصیت نامه کرده است ترس یا واهمه از دشمن نیست، بلکه عشق به تو و علاقه ای است که نسبت به تو دارم و برای احیای دین و | + | خدایا، تو شاهدی و گواهی آنچه که مرا ملزم به نوشتن این وصیت نامه کرده است ترس یا واهمه از دشمن نیست، بلکه عشق به تو و علاقه ای است که نسبت به تو دارم و برای احیای دین و [[قرآن]]ت، از تمام هستی ام که جان و تنم باشد گذشته ام و بزرگترین هستیم را برای به اهتراز در آوردن پرچم لا اله الا الله در سراسر پهنه گیتی هدیه خواهم کرد، پس بگذار بدن های پاک و مطهر فرزندان [[اسلام]] و شهادت طلبان [[ارتش]] بیست میلیونی را با [[گلوله]] های [[امپرالیست]] در خون غلطانند تا پرچم همیشه جاویدان مبارزان اسلام علیه کفر الحاد و نفاق حاکم بر جهانی و جیره خواران دلار و سرمایه داران گل های دیگری از گلستان همیشه بهار ارتش 20 میلیونی را بچیند تا هزاران گل در دامن پرتوان گروه های مقاومت جوانه بزند و غنچه های شکوفای انقلابمان شکوفا تر گردد، بگذار گلوله های امپرالیست بدنم را سوراخ سوراخ کند تا با مرگم، انتظار تنها ناجی بشریت پایان گیرد. خدایا شهادت را نصیبم گردان تا با افتخار از این دنیا بروم چون این دنیا دنیای خیالی و فانی است. |
===برای ملت:=== | ===برای ملت:=== | ||
| − | پیامی که برای ملت ایران دارم این است که یک لحظه از یاد امام غافل نشوید، امام را دعا کنند، از هر گونه خود گذشتگی و ایثار برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی دریغ نورزند. | + | پیامی که برای ملت [[ایران]] دارم این است که یک لحظه از یاد امام غافل نشوید، امام را دعا کنند، از هر گونه خود گذشتگی و ایثار برای پیشبرد اهداف [[انقلاب اسلامی]] دریغ نورزند. |
===سخنی با خانواده ام:=== | ===سخنی با خانواده ام:=== | ||
| سطر ۳۰: | سطر ۳۶: | ||
هل من ناصر ینصرنی لبیک یا ثار الله، سرباز اسلام ابوالفضل بابايی | هل من ناصر ینصرنی لبیک یا ثار الله، سرباز اسلام ابوالفضل بابايی | ||
| − | خدایا خدایا تا انقلاب | + | خدایا خدایا تا انقلاب [[مهدی]]، خمینی را نگهدار<ref>[http://ajashohada.ir سایت شهدای ارتش]</ref> |
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| + | ==پانویس== | ||
| − | + | <references /> | |
| − | + | ||
| − | + | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۶
| ابوالفضل بابایی | |
|---|---|
 | |
| ملیت |  ایرانی
|
| دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
| تولد | 1342/01/01 |
| شهادت | 1362/03/06 |
زندگینامه
شهید سرباز وظیفه، ابوالفضل بابائی، یکی از لاله های خونین جنگ تحمیلی، فرزند علی، در تاریخ، 1341/01/01 در خانواده ای متدین و معتقد و از نظر مادی در سطح متوسط، در روستاي خیرآباد استان مرکزی به دنیا آمد.
او به مانند یاران سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) عاشقانه نبرد می نمود تا دشمن غاصب را از دیار مومنین بیرون راند که در این راه نیز به رب الشهداء و الصدیقین لبیک گفته و در منطقه مریوان در تاریخ، 1362/03/06 به علت اصابت ترکش به پا، بر اثر درگیری با نیروی ضد انقلاب، شربت شیرین شهادت را گوارا به سر کشید. آرامگاه آن بزرگوار در روستای خیرآباد استان مرکزی، همچنان مثل خورشید درخشان خودنمایی می کند.
وصیت نامه
بسمه تعالی
وصیت نامه شهید ابوالفضل بابائی الله معکم ایمانکم؛ خدا با شماست هر کجا که باشید
با درود به رهبر کبیر انقلاب، ناجي مستضعفان؛
خدایا، تو شاهدی و گواهی آنچه که مرا ملزم به نوشتن این وصیت نامه کرده است ترس یا واهمه از دشمن نیست، بلکه عشق به تو و علاقه ای است که نسبت به تو دارم و برای احیای دین و قرآنت، از تمام هستی ام که جان و تنم باشد گذشته ام و بزرگترین هستیم را برای به اهتراز در آوردن پرچم لا اله الا الله در سراسر پهنه گیتی هدیه خواهم کرد، پس بگذار بدن های پاک و مطهر فرزندان اسلام و شهادت طلبان ارتش بیست میلیونی را با گلوله های امپرالیست در خون غلطانند تا پرچم همیشه جاویدان مبارزان اسلام علیه کفر الحاد و نفاق حاکم بر جهانی و جیره خواران دلار و سرمایه داران گل های دیگری از گلستان همیشه بهار ارتش 20 میلیونی را بچیند تا هزاران گل در دامن پرتوان گروه های مقاومت جوانه بزند و غنچه های شکوفای انقلابمان شکوفا تر گردد، بگذار گلوله های امپرالیست بدنم را سوراخ سوراخ کند تا با مرگم، انتظار تنها ناجی بشریت پایان گیرد. خدایا شهادت را نصیبم گردان تا با افتخار از این دنیا بروم چون این دنیا دنیای خیالی و فانی است.
برای ملت:
پیامی که برای ملت ایران دارم این است که یک لحظه از یاد امام غافل نشوید، امام را دعا کنند، از هر گونه خود گذشتگی و ایثار برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی دریغ نورزند.
سخنی با خانواده ام:
پدر و مادر عزیزم، از این که برای بزرگ کردنم از هیچ گونه کوشش و خود گذشتگی کوتاهی نکردید از از شما ممنون هستم؛ مادر عزیزم، بر خود ببال و افتخار کن که چنین فرزندی را تحویل اجتماع دادید که برای دوباره زنده کردن اسلام، مرگ سرخ را انتخاب کرد و شهادت را بر رفتن زیر بار ننگ ترجیح داد؛ دوستان و برادران عزیز، اگر بدی از من دیدید مرا عفو کنید که محتاج به دعاهای شما هستم و از شما می خواهم که به این دنیا، که دنیای پوچ و بی ارزش است دل نبدید، در پایان نصرت و پیروزی همه پویندگان راه حق را از درگاه ایزد منان خواستارم.
هل من ناصر ینصرنی لبیک یا ثار الله، سرباز اسلام ابوالفضل بابايی خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار[۱]
