شهید براتعلی دلاوریجشنابادی: تفاوت بین نسخهها
از دانشنامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
(←خاطرات) |
(←خاطرات) |
||
سطر ۴۹: | سطر ۴۹: | ||
* به یاد دارم یک شب براتعلی برای خواندن [[نماز]] به مسجد رفت و چون شهید نوروزیان را تازه آورده بودند تابوت خالی او را داخل مسجد گذاشته بودند براتعلی هم وقتی آن تابوت را می بیند داخل آن رفته و تابوت را می بوسد و گریه می کرد در همین هنگام یکی از آقایان روستا سر می رسد و به شهید می گوید نجس است همه جای آن خونی است هرچه سریعتر بیرون بیا براتعلی هم در جواب آن فرد می گوید حاج آقا این چه حرف احمقانه ای است که میزنی این تابوت ها زیارت گاه ماست و بعد شما می گویید نجس است. | * به یاد دارم یک شب براتعلی برای خواندن [[نماز]] به مسجد رفت و چون شهید نوروزیان را تازه آورده بودند تابوت خالی او را داخل مسجد گذاشته بودند براتعلی هم وقتی آن تابوت را می بیند داخل آن رفته و تابوت را می بوسد و گریه می کرد در همین هنگام یکی از آقایان روستا سر می رسد و به شهید می گوید نجس است همه جای آن خونی است هرچه سریعتر بیرون بیا براتعلی هم در جواب آن فرد می گوید حاج آقا این چه حرف احمقانه ای است که میزنی این تابوت ها زیارت گاه ماست و بعد شما می گویید نجس است. | ||
− | * یکی از همرزمان فرزندم براتعلی نحوه ی شهادت او را این گونه برایم نقل کرد: هنگامیکه در عملیات بیت المقدس شرکت کرده بودیم براتعلی در درگیری با دشمن توسط | + | * یکی از همرزمان فرزندم براتعلی نحوه ی شهادت او را این گونه برایم نقل کرد: هنگامیکه در عملیات بیت المقدس شرکت کرده بودیم براتعلی در درگیری با دشمن توسط آر پی جی سه عدد تانک دشمن را منهدم کرد و با این حرکت وی محل استقرار او توسط دشمن کشف شد و آنان وی را آماج تیر های تیربار گرفتند که ایشان در همان جا به فیض عظیم شهادت نائل می گردد. و بعد از حدود بیست و هشت روز جنازه ی او را به پشت خط منتقل کردند. |
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=8898 یاران رضا]</ref> | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=8898 یاران رضا]</ref> | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۴۲
براتعلیدلاوریجشنابادی | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | درگز |
شهادت | 1361/03/04 |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر:گلمحمد |
کد شهید: 6111914 تاریخ تولد :
نام : براتعلی محل تولد : درگز
نام خانوادگی : دلاوریجشنابادی تاریخ شهادت : 1361/03/04
نام پدر : گلمحمد مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار :
محتویات
خاطرات
- یک روز دائی مرحوم شده ی فرزند عزیز شهیدم برات علی به منزل ما آمد بعد از سلام و احوال پرسی از جبهه و جنگ صحبت به میان آمد و آن زمان برات علی تقریبا هفده ساله بود بعد از صحبت هایی که در مورد امام و انقلاب کرد رو به فرزندانم نمود و فرمود حالا کدام یک از شما چند برادر حاضرید که سر نوشتتان همانند حضرت علی اکبر علیه السلام شود؟ ناگهان براتعلی از جایش بلند شد و با خوشحالی گفت: من. از آن روز به بعد هم این قدر بی تاب بود تا بالاخره به جبهه اعزام شد.
- دوستان و همرزمان فرزند عزیز شهیدم براتعلی نقل می کردند: در عملیات بیت المقدس براتعلی به وسیله آر.پی.جی سه تانک دشمن را از کار انداخت و با این حرکت محل استقرارش توسط دشمن شناسایی شد و با ریزش بارانی از تیرهای مستقیم تیربار و گلوله با اصابت گلوله به درجه ی رفیع و پرفیض شهادت نائل گردید و حدودا 28شبانه روز جنازه ی مبارکش در خط به خاطر این که قبل از شهادت در منطقه ی استقرار دشمن نفوذ کرده بود و محل شهادتش در تیر راس دشمن قرار داشت ، ماند.
- یک شب براتعلی رفته بود مسجد و چون شهید نوروزیان را تازه آورده بودند تابوت خالی را داخل مسجد گذاشته بودند براتعلی هم به داخل تابوت رفته بود و آنرا می بوسید و گریه می کرد در همین هنگام یکی از آقایان روستا سر می رسد و به براتعلی می گوید این تابوت اشکال دارد این ها همه خونیست بیا از تابوت بیرون بعد براتعلی به آن فرد می گوید: حاج آقا این چه حرف احمقانه ایست که می زنی این تابوت ها زیارتگاه است بعد شما می گویی اشکال دارد.
- به یاد دارم یک شب براتعلی برای خواندن نماز به مسجد رفت و چون شهید نوروزیان را تازه آورده بودند تابوت خالی او را داخل مسجد گذاشته بودند براتعلی هم وقتی آن تابوت را می بیند داخل آن رفته و تابوت را می بوسد و گریه می کرد در همین هنگام یکی از آقایان روستا سر می رسد و به شهید می گوید نجس است همه جای آن خونی است هرچه سریعتر بیرون بیا براتعلی هم در جواب آن فرد می گوید حاج آقا این چه حرف احمقانه ای است که میزنی این تابوت ها زیارت گاه ماست و بعد شما می گویید نجس است.
- یکی از همرزمان فرزندم براتعلی نحوه ی شهادت او را این گونه برایم نقل کرد: هنگامیکه در عملیات بیت المقدس شرکت کرده بودیم براتعلی در درگیری با دشمن توسط آر پی جی سه عدد تانک دشمن را منهدم کرد و با این حرکت وی محل استقرار او توسط دشمن کشف شد و آنان وی را آماج تیر های تیربار گرفتند که ایشان در همان جا به فیض عظیم شهادت نائل می گردد. و بعد از حدود بیست و هشت روز جنازه ی او را به پشت خط منتقل کردند.