شهید صابر وفایی سعدی: تفاوت بین نسخهها
Bagheri9711 (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی «شهید صابر وفائی سعدی تاریخ تولد : 1335/09/06 تاریخ شهادت : 1359/07/17 محل شهادت : نام...» ایجاد کرد) |
Heydari9711 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
بسم الله الرحمن الرحیم | بسم الله الرحمن الرحیم | ||
− | شهید صابر وفایی سعدی فرزند مصطفی به شماره شناسنامه 74 در تاریخ 1335/09/06 در شهرستان شیراز دیده به جهان گشود. فرزند چهارم خانواده است و 7 برادر و 5 خواهر دارد مادر شهید 2 سال قبل از شهادت فرزندش به رحمت خدا رفت و پدرش هم اکنون در سعدی با همسر دومش زندگی می کند و او در سال 83 بازنشسته شده است و اکنون به امور مربوط به باغ مشغول است. شهید دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان بوستان سعدی و دوره متوسطه را در دبیرستان شبانه محمدرضا شاه پهلوی شیراز ولی عصر فعلی تا کلاس سوم متوسطه در سال 1353 به اتمام رساند. بعد از دوران دبیرستان و ارتش شد و در آذرماه 53 به مدت 52 هفته دوره مقدماتی تخصصی کارآموزی را در مرکز آموزش کادر در ارتش شاهنشاهی ایران گذراند و نیز موفق به اخذ گواهینامه پایان آموزش دوره ششم موشک انداز دراگن از مرکز پیاده نیروی زمینی شاهنشاهی گردید. شهید مدت 5 سال در شهرستان زنجان در گردان 125 پیاده بودند و در آنجا علاوه بر کار و تلاش به ورزش کاراته نیز می پرداختند. در سال 1358 یعنی یکسال پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران به شیراز منتقل و در مرکز پیاده شیراز گردان 191 مشغول به خدمت شدند. در همین سال شبی که جشن انقلاب بود شهید به همراه ضبطش به پشت بام رفت و مشغول به گفتن الله اکبر و لا اله الا الله شد و بقیه همسایه ها هم جواب می دادند. شهید در راهپیمایی های ضد شاه در قبل از پیروزی انقلاب شرکت می کرد طبق گفته شهید زمانیکه قبل از پیروزی انقلاب در زنجان بود یکروز با همان لباس نظامی داخل راهپیمایی مردم شده و در حالی که هنوز نظامی ها وارد مردم نشده بودند مردم تا این صحنه را می بینند که یک نظامی با آنها همصدا شده و ضد شاه شعار می دهد و بسیار خوشحال شدند و فوراً شهید را بلند کردند. شهید وفایی در تاریخ 1358/08/17 با دختر عمویش ازدواج کرد و فقط 11 ماه زندگی مشترک داشتند و حاصل این پیوند یک فرزند دختر به نام سمیه است که سه ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد و پدر را ندیده است. ایشان اکنون دبیر شیمی می باشند. شهید ابتدای ازدواجش به مدت سه ماه در طبقه بالای در منزل پدرش در شهرک سعدی زندگی کرد و هشت ماه دیگر را در منزل مادر خانمش بود. در شهریور ماه سال 1359 به اتفاق همسرش و مادر خانمش به مشهد رفت و پنج روز در مشهد بودند و در 25 شهریور ماه 1359 به شیراز آمد و یک هفته بعد جنگ شروع شد. سرانجام شهید در تاریخ 7 مهرماه 1359 به جبهه رفت و ده روز بعد یعنی 1359/07/17 در اثر اصابت گلوله دشمن بعثی در شهرستان اهواز به شهادت رسید و اکنون مزارش در گلزار شهدای اهواز است و شهید از همان دوران کودکی علاقه زیادی به نماز خواندن داشت و وقتی که پدر یا مادرش نماز می خواندند با آنها به نماز می ایستاد. او به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد و همیشه به خانواده خود تاکید می کرد که نماز اول وقت بخوانند. و حداقل روزی 30 آیه قرآن بخوانند او بسیار باایمان و با تقوا بود و با سخاوت و اهل بخشش اولین هدیه ای که به همسرش داد یک جلد کلام الله مجید و یک جلد نهج البلاغه و 8 عدد نوار کاست قرآن بود. در زمان شهادتش در جیبش یک جلد قرآن کوچک و یک کتاب دعا وجود داشته که در اثر اصابت گلوله تعدادی از آنها سوخته شده بود و مابقی هم اکنون در موزه شهدا نگهداری می شود. | + | شهید صابر وفایی سعدی فرزند مصطفی به شماره شناسنامه 74 در تاریخ 1335/09/06 در شهرستان شیراز دیده به جهان گشود. فرزند چهارم خانواده است و 7 برادر و 5 خواهر دارد مادر شهید 2 سال قبل از [[شهادت]] فرزندش به رحمت خدا رفت و پدرش هم اکنون در سعدی با همسر دومش زندگی می کند و او در سال 83 بازنشسته شده است و اکنون به امور مربوط به باغ مشغول است.[[شهید]] دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان بوستان سعدی و دوره متوسطه را در دبیرستان شبانه محمدرضا شاه پهلوی شیراز ولی عصر فعلی تا کلاس سوم متوسطه در سال 1353 به اتمام رساند. بعد از دوران دبیرستان و ارتش شد و در آذرماه 53 به مدت 52 هفته دوره مقدماتی تخصصی کارآموزی را در مرکز آموزش کادر در ارتش شاهنشاهی ایران گذراند و نیز موفق به اخذ گواهینامه پایان آموزش دوره ششم موشک انداز دراگن از مرکز پیاده نیروی زمینی شاهنشاهی گردید. [[شهید]] مدت 5 سال در شهرستان زنجان در [[گردان 125 پیاده]] بودند و در آنجا علاوه بر کار و تلاش به ورزش کاراته نیز می پرداختند. در سال 1358 یعنی یکسال پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران به شیراز منتقل و در مرکز پیاده شیراز گردان 191 مشغول به خدمت شدند. در همین سال شبی که جشن انقلاب بود شهید به همراه ضبطش به پشت بام رفت و مشغول به گفتن الله اکبر و لا اله الا الله شد و بقیه همسایه ها هم جواب می دادند. [[شهید]] در راهپیمایی های ضد شاه در قبل از پیروزی انقلاب شرکت می کرد طبق گفته [[شهید]] زمانیکه قبل از پیروزی انقلاب در زنجان بود یکروز با همان لباس نظامی داخل راهپیمایی مردم شده و در حالی که هنوز نظامی ها وارد مردم نشده بودند مردم تا این صحنه را می بینند که یک نظامی با آنها همصدا شده و ضد شاه شعار می دهد و بسیار خوشحال شدند و فوراً [[شهید]] را بلند کردند. شهید وفایی در تاریخ 1358/08/17 با دختر عمویش ازدواج کرد و فقط 11 ماه زندگی مشترک داشتند و حاصل این پیوند یک فرزند دختر به نام سمیه است که سه ماه بعد از [[شهادت]] پدرش به دنیا آمد و پدر را ندیده است. ایشان اکنون دبیر شیمی می باشند. [[شهید]] ابتدای ازدواجش به مدت سه ماه در طبقه بالای در منزل پدرش در شهرک سعدی زندگی کرد و هشت ماه دیگر را در منزل مادر خانمش بود. در شهریور ماه سال 1359 به اتفاق همسرش و مادر خانمش به مشهد رفت و پنج روز در مشهد بودند و در 25 شهریور ماه 1359 به شیراز آمد و یک هفته بعد جنگ شروع شد. سرانجام شهید در تاریخ 7 مهرماه 1359 به جبهه رفت و ده روز بعد یعنی 1359/07/17 در اثر اصابت گلوله دشمن بعثی در شهرستان [[اهواز]] به [[شهادت]] رسید و اکنون مزارش در گلزار شهدای اهواز است و [[شهید]] از همان دوران کودکی علاقه زیادی به نماز خواندن داشت و وقتی که پدر یا مادرش نماز می خواندند با آنها به نماز می ایستاد. او به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد و همیشه به خانواده خود تاکید می کرد که نماز اول وقت بخوانند. و حداقل روزی 30 آیه قرآن بخوانند او بسیار باایمان و با تقوا بود و با سخاوت و اهل بخشش اولین هدیه ای که به همسرش داد یک جلد کلام الله مجید و یک جلد نهج البلاغه و 8 عدد نوار کاست قرآن بود. در زمان شهادتش در جیبش یک جلد قرآن کوچک و یک کتاب دعا وجود داشته که در اثر اصابت گلوله تعدادی از آنها سوخته شده بود و مابقی هم اکنون در موزه شهدا نگهداری می شود. |
منبع سایت شهدای ارتش | منبع سایت شهدای ارتش | ||
http://ajashohada.ir/home/martyrdetails/28987 | http://ajashohada.ir/home/martyrdetails/28987 |
نسخهٔ ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۸
شهید صابر وفائی سعدی
تاریخ تولد : 1335/09/06 تاریخ شهادت : 1359/07/17
محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه : خوزستان - اهواز - اهواز
rId5
زندگی نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید صابر وفایی سعدی فرزند مصطفی به شماره شناسنامه 74 در تاریخ 1335/09/06 در شهرستان شیراز دیده به جهان گشود. فرزند چهارم خانواده است و 7 برادر و 5 خواهر دارد مادر شهید 2 سال قبل از شهادت فرزندش به رحمت خدا رفت و پدرش هم اکنون در سعدی با همسر دومش زندگی می کند و او در سال 83 بازنشسته شده است و اکنون به امور مربوط به باغ مشغول است.شهید دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان بوستان سعدی و دوره متوسطه را در دبیرستان شبانه محمدرضا شاه پهلوی شیراز ولی عصر فعلی تا کلاس سوم متوسطه در سال 1353 به اتمام رساند. بعد از دوران دبیرستان و ارتش شد و در آذرماه 53 به مدت 52 هفته دوره مقدماتی تخصصی کارآموزی را در مرکز آموزش کادر در ارتش شاهنشاهی ایران گذراند و نیز موفق به اخذ گواهینامه پایان آموزش دوره ششم موشک انداز دراگن از مرکز پیاده نیروی زمینی شاهنشاهی گردید. شهید مدت 5 سال در شهرستان زنجان در گردان 125 پیاده بودند و در آنجا علاوه بر کار و تلاش به ورزش کاراته نیز می پرداختند. در سال 1358 یعنی یکسال پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران به شیراز منتقل و در مرکز پیاده شیراز گردان 191 مشغول به خدمت شدند. در همین سال شبی که جشن انقلاب بود شهید به همراه ضبطش به پشت بام رفت و مشغول به گفتن الله اکبر و لا اله الا الله شد و بقیه همسایه ها هم جواب می دادند. شهید در راهپیمایی های ضد شاه در قبل از پیروزی انقلاب شرکت می کرد طبق گفته شهید زمانیکه قبل از پیروزی انقلاب در زنجان بود یکروز با همان لباس نظامی داخل راهپیمایی مردم شده و در حالی که هنوز نظامی ها وارد مردم نشده بودند مردم تا این صحنه را می بینند که یک نظامی با آنها همصدا شده و ضد شاه شعار می دهد و بسیار خوشحال شدند و فوراً شهید را بلند کردند. شهید وفایی در تاریخ 1358/08/17 با دختر عمویش ازدواج کرد و فقط 11 ماه زندگی مشترک داشتند و حاصل این پیوند یک فرزند دختر به نام سمیه است که سه ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد و پدر را ندیده است. ایشان اکنون دبیر شیمی می باشند. شهید ابتدای ازدواجش به مدت سه ماه در طبقه بالای در منزل پدرش در شهرک سعدی زندگی کرد و هشت ماه دیگر را در منزل مادر خانمش بود. در شهریور ماه سال 1359 به اتفاق همسرش و مادر خانمش به مشهد رفت و پنج روز در مشهد بودند و در 25 شهریور ماه 1359 به شیراز آمد و یک هفته بعد جنگ شروع شد. سرانجام شهید در تاریخ 7 مهرماه 1359 به جبهه رفت و ده روز بعد یعنی 1359/07/17 در اثر اصابت گلوله دشمن بعثی در شهرستان اهواز به شهادت رسید و اکنون مزارش در گلزار شهدای اهواز است و شهید از همان دوران کودکی علاقه زیادی به نماز خواندن داشت و وقتی که پدر یا مادرش نماز می خواندند با آنها به نماز می ایستاد. او به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد و همیشه به خانواده خود تاکید می کرد که نماز اول وقت بخوانند. و حداقل روزی 30 آیه قرآن بخوانند او بسیار باایمان و با تقوا بود و با سخاوت و اهل بخشش اولین هدیه ای که به همسرش داد یک جلد کلام الله مجید و یک جلد نهج البلاغه و 8 عدد نوار کاست قرآن بود. در زمان شهادتش در جیبش یک جلد قرآن کوچک و یک کتاب دعا وجود داشته که در اثر اصابت گلوله تعدادی از آنها سوخته شده بود و مابقی هم اکنون در موزه شهدا نگهداری می شود.
منبع سایت شهدای ارتش