ابوالفضل ابراهیمیان | |
---|---|
200px | |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | دامغان، ۱۳۴۲/۶/۱۲ |
شهادت | شلمچه، ۱۳۶۴/۱۰/۲۵ |
یگانهای خدمت | سپاه دامغان_تیپ۱۲قائم (عج) |
طول خدمت | ۷ماه ۲۸روز |
درجه | سرباز |
سمتها | رزمنده |
عملیات | کربلای۵ |
تحصیلات | زیردیپلم |
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم « یا ایهاالذین آمنوا هل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب الیم تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم » « ای اهل ایمان، شما را به تجارتی که شما را از عذاب خدا نجات بخشد دلالت می کنم. ایمان بیاورید به خدا و رسولش و جهاد کنید در راه خدا با اموال و جان هایتان » به نام الله، پاسدار حرمت خون شهیدان و به نام نامی جهان، رسول گرامی اسلام و به نام یگانه منجی عالم بشریت، حضرت مهدی( عج) و به نام امام بت شکن جماران و به نام امت قهرمان و خانواده شهدا. بر سجاده ای به وسعت زمین، با قربتی بر خون شهیدان رنگین ، در قبله ای به عمق هستی، در صفوفی به شکوه اقیانوس، با ایمانی راسخ تر از کوه ها، با آیاتی به زیبایی حقیقت، به امامت نورِ خورشید نماز می گزاریم. عید و عزای مان یکسان است و میلادگاهمان یک جا. از میان همه گل ها ، لاله را برگزیده ام و از بین تمامی باغ ها، بهشت را. سرود پیروزیمان، نغمۀ مرگمان، الله اکبر هر روزمان، مفتاح هر رز ممان، سجده هیبت توتمان، صلابت عزتمان، اخوتمان، عبادتمان، نماز امید اکثرمان، دعای هر شبمان، نور اخترمان، موت اطهرمان، مرگ احمدمان، جنگ اکبرمان، جشن عزایمانیکی است. شهادت، کتاب مکتبمان، نور مشعلمان، مقصدمان ، یکی است. قرآن، تفریحگاه دنیایمان، کشتگاه آخرتمان، خرم گاه تاریخمان، زیارتگاه ملتمان یکی است. گورستان، از بین تمام رنگ ها رنگ سرخ را برگزیده ام و از میان انواع مرگ ها، شهادت را و از تمامی باغ ها، گورستان را و از میان تمام گل ها، لاله ها را. هیچ یک از ما به مرگ طبیعی نمی میریم. مرگ طبیعی ما شهادت است. عید و عزای مان سرد و خشن است و میعاد چشمان مان قبرستان و زیباترین درختان حیات مان در گورستان می روید و نه گورستان بلکه نورستان. از تمامی انبیاء، محمد و از تمامی رهبران، علی و از تمامی مجاهدان، حسین و از تمامی عصرها، قیام حضرت مهدی( عج) و از تمامی کتاب ها قرآن را برگزیده ام. پدر و مادر و امت قهرمان: شهامت، انسانیت، پاکی، راستی، امانت داری، ایثار، نوع دوستی، تحمل و صبر و شهادت از خصلت های زمان انقلاب است و اگر من چند جان می داشتم حاضر بودم که همگی ر ا در راه اسلام فدا نمایم و در این راه همچون شمع بسوزم و راه را روشن نمایم، تا رهروان شهادت راه را به جان بپیمایند. عزیزانم، اینک که در آخرین لحظات عمرم می خواهم سخنی کوچک بگویم ولی این کوچکی سخنم، که همان وصیت من می باشد، این است: اولاً شکر و سپاس خداوند را که به ما نعمت جمهوری اسلامی را عطا فرمود و ما را به راه راست هدایت و توفیق داد که بتوانم در جبهه حق علیه باطل حضور یابم و در این دانشگاه الهی به دفاع از اسلام و مکتب انسان ساز ش باشم . و این حرکت آگاهانه را با شناخت، فقط به خاطر اطاعت و فرمانبرداری از خداوند مان، و پیروی از دستورات امام زمان( عج) و نایب برحق او می باشد، چراکه خداوند می فرماید تا زمانی که فتنه در روی زمین است مقاتله نمایید. ( پدرم وصیت اصلی من در لای قرآن جلد سیاه است و این را دنباله آن سازید). پدر و مادر و امت شهیدپرور، ما گنه کاران خجالت می کشیم که نمی توانیم کاری نماییم که مورد خشنودی شما گردد. فقط می توانیم با اهداء خون خود، که حرکت ساز می باشد ،یاد فرزندانتان و عزیزان رزمنده را در پیش چشم شما برای لحظه ای مجسم سازیم . هنگامی که خبر شهادت ما را می شنوید، همگی به یادی م یافتید از خاطر ات شهیدانتان و فقط خواهش کوچکی که داریم التماس دعا به جان امام و رزمندگان اسلام می باشد . امیدوارم که امام و امت و خانواده شهدا در قیامت شفیع ما گردند در پیش سرور آزادگان ( حسین بن علی )پدر و مادرم و امت (حزب الله)، من هیچ وقت نمی گویم که قادر نیستم که به شما پیام بدهم، چون می دانم که خداوند متعال مرا کمک می نماید. همان طور که در قرآن می فرماید : « رب اشرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی » و من که موفق گشتم در جبهه شرکت نمایم و (انشاءالله) به لقاءالله بپیوندم و بهتر راحتی را بر سختی و مرگ ترجیح بدهم، باید که پیامی هم داشته باشم. اما پیامم با اعترافاتم به گناهان بزرگ و کوچک می باشد. تا می توانید سعی نمایید که گناه نکنید که پشیمانی سودی ندارد و اگر گناهی دارید توبه نمایید که خدا رحمان و رحیم است . خدا را فراموش نکنید از اسلام و مسلمین جهان دفاع نمایید، حق را پیدا نموده و از باطل دوری کنید. جوانان و نوجوانان و ه مسالان، بیشترین وقت خود را صرف عبادت و نزدیکی به الله بگذرانید. شیطان درون را بکشید و فرشته را به قلب های پاک خود جای دهید. همچون من گنه کار نباشید که در دم آخر اعتراف می نماید و توبه می کند و باید استغفار نماید تا خدا به فضل و کرمش او را به سوی خود بخواند. عزیزان، اگر در جوانی و نوجوانی گنه نکردی بدان که شیطان درون را می توانی در درون خود بکشی در زمان پیری . عزیزان ، قدر جوانی تان را بدانید و روی به خدا آورید، شما دارای قلب هایی پاک هستید، آن را سیاه ننمایید. بگذارید که پاکی قلب تمام وجودتان را فراگیرد. خواهران و برادران، حضرت زینب و امام حسین و حضرت اباالفضل همه یک راه رفتند و سرور زنان جهان، زینب و سرور تمام شهیدان ، باید راه آنها را سرمشق بگیرید و مبارزه نمایید با بی حجابی و عوام گرایی و نوگرائی. پدر و مادرم، من در مدت عمرم به هیچ چیزی از مال دنیا طمع و چشم داشتی نداشتم ،ولی در پیش خدا نتوانستم به خدا نزدیک تر شوم تا زودتر مرا انتخاب نماید. پدر و مادر عزیزم، در مدت عمرم وصیتی دارم که امیدوارم آن را انجام دهید مدت دو ماه برایم نماز بخوانید.نوار به مسجد قلعه هدیه نمایید . و 1000 ریال به حسینیه حضرت ابوالفضل هدیه دهید. در مزارم سوره کوثر بخوانید، چون اگر شهید شدم و نمازهایم که یادم نیست نخوانده ام ( یا خوانده ام را بخوانید) و ده روز روزه بگیرید یا کفاره دهید و مبلغ 1000 تومان به مسجد قلعه بدهید.از اموال دنیا، یک ساعت دارم که به جبهه هدیه نمایید. اگر به دستتان رسید و قرآن مجید را به برادر کوچکم و کتاب ها را نیمی را به مسجد قائم و نیمی را به حسینیه حضرت ابوالفضل هدیه نمایید. و (الله) که مادرم برای دامادیم نگه داشته اگر مایل بود و راه کربلای حسین باز شد در ضریح حضرت حسین بن علی بیندازید. پدر و مادرم، آخرین سخنم این است که نگذارید خون شهدا پایمال گردد . راهم را پیموده، تقوی را پیشه خود سازید و اگر در این مدت کوچک ترین آزاری به شما رسید حلالم نمائید، هم شما و هم تمامی فامیل ها و دوستان و امت شهیدپرور. پدرم، اگر جسد من به دستتان نرسید، ناراحت نباشید بلکه خوشحال باشید و اگر به دستتان رسید مرا در فردوس رضا دفن نمایید و صبر را پیشۀ خود سازید که خداوند با صابرین است. « والسلام » اهواز، تیپ 21 امام رضا، گردان حضرت رسول الله، واحد رزمی، تاریخ 16/11/64 ابوالفضل ابراهیمیان[۱]