محسن محمدی | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | قم19/03/1345 |
شهادت | 20/03/1367 |
محل دفن | قم – امامزاده ابراهیم |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر:حسين |
شهید محسن محمدی
تاریخ تولد : 19/03/1345
تاریخ شهادت : 20/03/1367
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه: قم – امامزاده ابراهیم
نام : محسن
نام خانوادگى : محمدى
نام پدر: حسين
تاريخ تولد : 19/05/1345
ش. ش : 19
محل صدور شناسنامه : قم
تاريخ شهادت : 20/03/1367
نوع حادثه : حوادث مربوط به جنگ تحميلى
شرح حادثه : حوادث ناشى از درگيرى مستقيم بادشمن ـ توسط دشمن در جبهه
استان : بنياد شهيد استان قم
شهر: اداره بنياد شهيد قم
وصیت نامه
انا لله و انا اليه راجعون؛ همانا همه از خداييم و به سوى خدا خواهيم رفت. (بقره/156) ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة؛ همانا خداوند جان ها و مال ها ى مؤمنين را به قيمت بهشت از آنان مي خرد. (توبه/111) به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان، و با درود و سلام بر رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران. آرى پدر و مادر عزيزم، من از اين دشت خونين خوزستان سلام گرم خود را بر شما مى فرستم و پدر و مادر عزيزم ديگر وقت رفتن است. باز آمد و بهارى تازه از راه رسيد و من هم اكنون قدم گذاشته ام در اين راه كه راه خداوند و انبياء است. مادر عزيزم، به آن شير حلالى كه تو به من دادى قسمت مى دهم كه من را حلال كن مى دانم كه من خيلى به شما اذيت كرده ام همچنين پدر عزيزم، مى دانم كه براى تو فرزند خوبي نبودم ولى از تو مى خواهم كه مرا حلال كنى و مرا ببخشى شايد كه خدا هم مرا ببخشد و برادر عزيز، حسن من از تو هم حلاليت مى طلبم اميدوارم كه مرا حلال كنيد و برادران كوچكتر هم مرا حلال كنيد. و تو اى خواهر عزيز، مى دانم كه در اين مدت عمرم براى تو برادر خوبى نبودم و تو را اذيت كردم و مرا ببخش و حجابت كه تنها آرزوى من است حفظ كن تا دشمنان شاد نشوند. خواهرم، هم اكنون من در سنگر حفاظت از ناموس و دين و وطنم هستم و تو هم در سنگر حجاب هستى. پدر و مادر و برادران و خواهر عزيزم، اگر شهادت نصيب من شد مرا در امام زاده ابراهيم دفن كنيد و بر سر مزار من اشك نريزيد تا دشمنان شاد شوند و من نماز قضا دارم برايم بخوانيد و خودتان مى دانيد كه چقدر روزه قضا هم دارم اگر مشكلى نيست برايم بگيريد. و از طرف من از همه حلاليت بطلبيد مادر. چه شب هايى زگهواره و قنداقه نشستى مادر هرگز نكنم مهر وفاى تو فراموش تا بكشد جسم مرا خاك در آغوش به هر دردى كه گشتم مبتلا تو مداوا كردى مادر بگو مادر در آن وحشت سرا گناهان مرا حاشا مى كنى يا نه به خدا هرگز نكنم مهر وفاى تو فراموش تا بكشد جسم مرا خاك در آغوش من هستم و من اميد مادر، آن مادر از فرشته بهتر از هر نگهش درست پيداست از من به دلش چه آرزوهاست خواهد همه چيز خوب عالم باشد همه بهر من فراهم خواهد كه بيافتم از همه پيش، بهتر شوم از غريبه و خويش خواهد كه تمام روز هر سال، باشم سر حال و شاد و خوشحال مردم همه كار من پسندند، تا مهر به من زنند لبخند اين آروزى هميشه اوست هر كس همه جا بداردم دوست «« پدر »» پدر مهربانم سلام به تو، هميشه شايسته احترام به تو تو بر سر خانواده اي، تو به خانه بزرگ و بابايى چشم اميد اهل خانه توى، شمع تابنده در ميان كويى چه نشانه خوبى تو را بهتر، كه تويى ياور و همسر مادر آن چه نامى است همچون نام پدر، به پدر گفته اند نان آور زن و فرزند در كنار پناه تواند، همه شب چشم و دل به راه تواند پدرم اى مرا تو اصل وجود، به تو از من هميشه باد درود پدر و مادر عزيزم، من در اين جا سخنانم به پايان مى رسد و به اميد ديدار از همه دوستان و آشنايان حلاليت مى طلبم، خداحافظ. محسن محمدى در تاريخ 22/11/1364 [۱]