شهید عباس عبداللهی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

شهید عباس عبداللهی

نام پدر :

محل تولد: مرند

تاریخ تولد :

تاریخ شهادت: ۹۳/۱۱/۲۳

محل شهادت: درعا، سوریه

محل دفن :

وصعبت تاهل: متاهل

تعداد فرزندان : ۲

زندگی نامه

سردار شهید حاج عباس عبداللهی اهل شهر مرند در آذربایجان شرقی در حدود ۱۵ سالگی عازم جبهه های جنگ تحمیلی شد و از رزمندگان کم سن و سال آن دوران بود .

فرمانده گردان صابرین تیپ امام زمان لشکر ۳۱ عاشورای سپاه پاسداران در ۲۳ بهمن ۹۳ در کفرناسج در استان درعای سوریه بدست زیر شاخه ارتش آزاد(گروه الویه الفرقان) شهید شد و پیکر پاک و مطهرش که در دستان ناپاک فرزندان خلف معاویه و یزید لعنت الله علیه در سوریه باقی ماند .

ولی با تلاش های نیروهای ایرانی پیکر وی با تروریستها مبادله شد .

شهید عبداللهی بازنشسته سپاه و برنده ورزش های رزمی ارتش های جهان بود که سالها به عنوانی ک بسیجی مخلص در مناطق مختلف عملیاتی کشور حضور داشته و همچنین یکی از راویان ۸ سال دفاع مقدس در کاروان های راهیان نور بود .

او جزو بهترین تک تیر اندازهای ایران بود و شاید هم بهترین آنها.او همواره سخت ترین راه را انتخاب می کرد چه آن زمان که فرمانده گردان صابرین تیپ امام زمان(عج) لشکر عاشورا بود و چه حالا که بعد از بازنشستگی نشستن را بر خود حرام کرد و راه سوریه در پیش گرفت.صفایی داشت وصف ناپذیر .پای ثابت اردوهای راهیان نور دانشجویی بود با دانشجویان انس می گرفت و با آنها از شهدا و مرامشان می گفت .

یک دختر و یک پسر از این شهید والا مقام به یادگار مانده است.


خاطرات و گزارشات

1. شهید عبداللهی :

مردم و مسئولان باید شهدا را در این راه فراموش نکنند چراکه امام خمینی (ره) گفته :

پیر ما گفت شهادت هنر مردان است/ عقل نامرد در این دایره سرگردان است

نباشد از شهادت دور گردیم / به ذلت رهسپار گور گردیم

وی در توصیه ای به جوانان از زبان شهید بهنام محمدی گفت: جسمم را به خاک، روحم را به خدا و راهم را به آیندگان می سپارم و از جوانان خواست پاسدار خوبی برای راه و آرمان شهدا باشند .


2. همسر شهید :

پدرشوهرم وصیت نامه‌اش را برده بود تا او بنویسد . وصیت‌نامه را نوشت و در وصیت‌ نامه اسم خودش را نوشت و گفت: «اگر من نباشم، امیر به‌ جای من کار اجرای وصیت پدرم را انجام دهد». وصیت‌ نامه پدرشوهرم را نوشت و تمام کرد و وصیت‌نامه خود را از کیفش درآورد و گفت: «ماشاءالله، چقدر هم مفصل نوشته‌ام!» مرتب حرف پیش کشید تا من وصیت‌نامه را بخوانم .

گفتم : «من وصیت‌نامه را نمی‌ خوانم . از وصیت و شهادت حرف نزن.» گفت: «برای زنده و مرده وصیت‌نامه لازم است. الآن تو نیز باید وصیت‌نامه داشته باشی . حتی پدرم نیز الآن باید وصیت‌نامه داشته باشد.» گفتم: «می‌ دانم می‌ خواهی من وصیت‌نامه را بخوانم، ولی من آن را نمی‌ خوانم» . الآن با خودم می‌ گویم که حیف شد؛ ای‌ کاش آن را می خواندم . وصیت‌نامه‌اش هم برنگشت. وسایلش را آوردند ولی وصیت‌نامه‌اش نبود .


3. همسر شهید :

یکی از برادرانم شهید شده و یکی هم جانباز است. پسر دختر دایی و پسرخاله‌ام، شوهر دخترخاله‌ام، همگی شهید هستند. ما زیاد شهید داریم . امیر شش یا هفت‌ماهه بود که برادر من که چندین سال مفقود الجسد بود، پیکرش بازگشت. برادرم در سال ۶۱ و در عملیات مسلم بن عقیل شهید شده بود. ما با شهادت انس گرفته‌ایم؛ ولی شهادت حاج عباس بالاتر از همه آن‌ها شد .

خیلی سخت بود. قابل توصیف نیست . اصلاً باور نمی‌ کردم . هنوز هم باور نکرده‌ام. الآن هم می‌ گویم که در سوریه است. ده ماه است که شهید شده، ولی ما هنوز باور نکرده‌ایم . نه من، نه اسراء، نه زهرا و نه امیر؛ هیچ‌کداممان باور نکرده‌ایم


4. خاطره از شهید عباس عبداللهی به نقل از پسرش :

پدرم همیشه از شهدا و راه آن ها می گفت و پیش از شهادتش بیان می کرد که امسال (سال ۹۴) برای جنوب برنامه دیگری دارد و تصمیم داشت چیزهای ناگفته جدیدی از شهدا بگوید که ناگفته خود نیز به خیل آن ها پیوست .

وی هدف از سفر به مناطق عملیاتی را قدردانی از شهدا عنوان و بیان کرد: هشتمین سال است که عازم این مناطق می شوم و هرسال حداقل یکبار از این مناطق بازدد کرده ام و شده سالی سه بار نیز بروم چرا که شهدا بر گردن ما حق دارند و بازید از مزار آن ها تنها کاری است که می توانم در قدردانی از آن ها انجام دهم .

عبداللهی با تاکید به اینکه همه چیز خود را از شهدا دارم و نبوده چیزی از شهدا بخواهم و دست خالی برگردم، یادمان مورد علاقه خود را طلائیه دانست و خاطرنشان کرد: پدرم همیشه به طلائیه ارادت خاصی داشت و حرف های زیادی از شهدا در این منطقه نقل می کرد که حضور در این نطقه، حضور و روایتگری های پدرم را تداعی خواهد کرد .

  • در یکی از این یادمان ها نقل می کرد که هنگام رفتن به عملیات ها به همراه همرزمانش در یک چادر می خواب دیدند و هنگام برگشت از عملیات نمی توانستند وارد چادر شوند چراکه از آن خیل جمعیت تنها چند نفر زنده مانده و شهید نشده بودند که با شهادتش به آرزوی قلبی خود رسید .
  • پدرم با اشاره به نیت خدایی رزمندگان دوران دفاع مقدس و فرمانبرداری آن ها از فرماندهان و امام راحل(ره) نقل می کرد؛ دوران دفاع مقدس، در یکی از عملیات ها و در اروندکنار می خواستیم خط را که در طرف عراقی ها، خاکریزی بود که یکی از رزمنده های آن ها با اسلحه ژ۳ کسانی که از این معبر عبور می کردند مورد اصابت گلوله قرار می داد و درجا شهید می کرد، قایقی بود که فرمانده هدف کنترل کننده این قایق را زدن آن خاکریز و خاموش کردن ژ۳ تعیین کرده بود و این رزمنده با ارتباطی که با خدا برقرار کرده بود چون به هیچ طریق نمی توانست آن خاکریز را با گلوله بزند، با قایق خود را به آن خاکریز رسانده و با عملیات انتحاری خود، آتش آن خاکریز را خاموش کرده بود چراکه این تنها راه خاموش کردن ژ۳ بود .


5. درست یک سال پیش (نوروز ۹۳)، روز سوم فروردین بود که با پدر امیر عبداللهی (عباس عبداللهی )، آخرین مصاحبه را گرفتیم که متن زیر حاصل آن گفتگوست؛

شهید عبداللهی پیش از اعزام به مناطق عملیاتی جنوب کشور به عنوان یکی از راویان کاروان راهیان نور حوزه شهید زوار، حضور در این کاروان را توفیق اللهی خواند و گفت: با حضور در چنین کاروان هایی درس می گیرم و امیدوارم ذره ای از توفیقات الهی که شامل شهدا شده، نصیب ما نیز بشود .

وی با بیان اینکه ما توفیق شهادت نداشتیم، افزود: به مناطق جنوب می رویم تا شهدا را یاد کنیم چراکه گفتند شهدا را یاد کنید با ذکر صلواتی بر محمد و آل او .

شهید مدافع حرم با اشاره به نام گذاری امسال از سوی رهبر فرزانه انقلاب، اظهار کرد: ما باید با پیروی از فرامین رهبری که چراغ راه ما هستند و با تاسی از امام راحل(ره) که به ما شعور دادند، کاری کنیم که حماسه فرهنگی و اقتصادی مدنظر رهبری همچون حماسه های سیاسی سال گذشته محقق شود.[۱]

نگارخانه تصاویر

پانویس

  1. سایت تکریم شهدای مدافع حرم