شهید فیروز حمیدی‌زاده

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

شهید فیروز حمیدی‌زاده

زندگینامه

در تاریخ سی ام مهر ماه 1357 در شهرستان بجنورد از توابع خراسان شمالی به دنیا آمد. وی بسیار آرام و صبور بود و در خوشنویسی استعدادی فوق‌العاده داشت که آثار هنری به جامانده از او مورد تحسین هنر دوستان است.  شهید حمیدی‌زاده عشق وافری به انقلاب اسلامی، شهدا و رهبری داشت و سیره شهدا را الگوی راه خود انتخاب کرده بود و پیمودن راه برادرش از آرزوهای قلبی و باور ایمانی او بود؛ برادر شهید حمیدی‌زاده به نام نریمان در عملیات کربلای 2 (سال 65) به شهادت رسید. شهید حمیدی‌زاده دارای سه فرزند به نام های رضا، مرتضی و مجتبی است. وی در تاریخ 12 بهمن ماه 94 در حین درگیری با تروریست‌های داعش به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در امامزاده سید عباس (ع) بجنورد به خاک سپرده شد.


خاطرات

حجت‌‌الاسلام قوی‌بنیه از فعالان بسیج در خاطره‌ای از آخرین روزهای مانده به اعزام شهید حمیدی‌زاده می‌گوید: • با خودش کلنجار می‌رفت که مبادا در این هوای سرد انگشتش به خوبی روی ماشه نچرخد و نرمی فشنگ به جای سیبل به تپه‌های سنگی که مثل میخ به انتهای میدان تیر فرو شده بودند، برخورد کند. تا همین‌جا هم کلی التماس کرده بود تا اجازه پدر و مادرش را بگیرد، البته آن‌ها هم حق داشتند مخالفت کنند، هنوز داغ برادر شهیدش «نریمان» کهنه نشده بود؛ باید تمرکز می‌کرد تا نوک مگسک را زیر خال سیاه نشانه بگیرد. فرمانده میدان دستور شلیک را صادر کرد و فیروز لحظاتی نفس را در سینه حبس کرد، لوله سیاه تفنگ از میان خاکریز بیرون دویده بود، اولین تیر بیرون جست و از دور گرد و خاک بلند شد و بعد دومی و سومی را، دیگر تیری در خشاب نمانده بود، همه منتظر اعلام نتایج بودند، شلیک‌های سرنوشت ساز که می توانست مهر تایید آنها برای قرار گرفتن در خیل مدافعین حرم باشد. از شلیک‌های فیروز تنها دو شلیک به هدف نشسته بود و از باقی شلیک‌ها اثری روی سیبل دیده نمی‌شد، حالا فیروز تمام آرزوهای خود را بر باد رفته می‌دید.

دوروز به زمان اعلام نتایج باقی مانده بود که فیروز خواب عجیبی می‌بیند و خیالش از بابت رفتن به سوریه راحت می شود. او در خواب می‌بیند که پشت سر رهبر انقلاب به نماز ایستاده و بعد از اتمام نماز رهبر انقلاب برمی گردند و پیشانی فیروز حمیدی‌زاده را می‌بوسند و می‌گویند: قبول باشد. روز بعد فیروز در حالی که گرمی بوسه سید علی را روی پیشانی احساس می کرد به سراغم آمد و گفت: خیالم راحت شد، من قبول شدم.

وصیت‌نامه

حال که عنایت خاص خداوند متعالی شامل حال اینجانب شده از همه عزیزان ملتسمانه آرزوی حلالیت می طلبم و امیدوارم قصور و کاستی‌های بنده را ببخشایند. در این مدت در مورد مادر و پدر و برادران و خواهرانم کوتاهی‌های زیادی داشته‌ام که امید است مورد حلالیت واقع شوم. در نبودم مادرم را به صبر دعوت کنید. همانگونه که حضرت زینب (س) بزرگترین و با وفادارترین بانوی اسلام در خصوص مصائب عاشورا صبر پیشه کردند. از همسرم می‌خواهم فرزندانم را باید آن‌گونه که باعث افتخار اطرافیان و جامعه گردند تربیت کند و وی نیز کوتاهی های این جانب را حلال کنند. از دایی و زندایی عزیزم حلایت می طلبم و امیدوارم قصور اینجانب را ببخشند، پدر و مادرم مصیبت دیده هستند هوایشان را داشته باشید در خاتمه از همه عزیزان طلب بخشش دارم.



منبع:سایت نویدشاهد

رده‌ها