شهید مسعود آقابابایی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

شهید مسعودآقابابایی

زندگینامه

مسعود آقا بابایی در اول دی ماه سال ۱۳۴۷ش در طاقانک به دنیا آمد. در سن ۷ سالگی وارد محیط علم و ادب شد و دوران دبستان و راهنمایی را در طاقانک پشت سر گذاشت.او زمستان سال ۱۳۶۴در سال سوم راهنمایی مشغول تحصیل بود که برای اولین بار به جبهه رفت.مسعودبعد از ورود به جبهه موفق شد در عملیات والفجر هشت در منطقه فاو شرکت کند . بعدازآن مسعود ۱۲بار دیگر به جبهه رفت.اودرعملیات بزرگ کربلای چهار ،کربلای پنج و بیت المقدس ۳حضور داشت.مسعود بعد از عملیات کربلای ۵ وارد سپاه شد ودوباره به جبهه رفت. مسعود سرانجام در ۲۳ اسفند ماه سال ۱۳۶۶در عملیات بیت المقدس۳ درغرب ارتفاعات شاخ شمیران وبر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه پا و کمر به شهادت رسید وپیکر پاکش پس از تلاش ومجاهدت زیادبرای اعتلای اسلام ناب محمدی در پانزدهم فروردین سال۱۳۶۷ درگلزارشهدای طاقانک آرام گرفت.

خاطرات

تابستان سال۱۳۶۵ارتش دشمن تمام توانش را گذاشته بود تا جزایر مجنون را از ایران باز پس بگیرد.نوک پیکان این حملات هم بر مواضعی بود که نیروهای تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم(ع)از استان چهارمحال در آن مستقر بودند. تعدادی از رزمندگان طاقانکی با رزمندگان شهرها وروستاهای دیگر استان راهی جبهه شدیم تا به یاری رزمندگان دیگر بشتابیم. قبل از ما هم تعدادی از رزمندگان طاقانک برای مقابله با دشمن رفته بودند که شهیدان عبدالله قلی پور و قباد رفیعی در آنجا به شهادت رسیدند. وقتی به مقر شهید باغبانی در نزدیکی شوشتر رسیدیم بلافاصله مسلح شدیم وبه طرف خط مقدم حرکت کردیم.چند روز در خط پشتیبانی بودیم ویک شب حدود ساعت یک بامداد با وانت حاج خسروی از رزمندهای زحمت کش و بی ادعای طاقانکی رهسپار خط مقدم شدیم.در حین سوار شدن به وانت تویوتا یک ترکش بزرگ توپ فرانسوی به بدنه آن خورد و قنداق اسلحه اسداله رفیعی که درحال سوارشدن به وانت بود زیر چشمم اصابت کرد وبادمجان بزرگی پای آن ایجاد کاشت. وقتی وارد خط مقدم شدیم با صحنه ی دلخراشی روبه رو شدیم. تعدادی از بچه ها شهید شده بودند,مجروحین زیادی منتظر تخلیه به پشت جبهه و بدنهای متلاشی شده ی بهترین فرزندان ایران دل همه را به درد آورده بود. دیدن این صحنه ها نه تنها ترس و تردیدی در ما ایجاد نکرد بلکه عزممان را برای ادامه راه پر افتخار شهیدان محکمتر نمود.دشمن با استفاده از نبود توپخانه ایران در منطقه که بر اثر بمباران هواپیماهای عراقی ومحدودیتهای جغرافیایی پیش آمده بود،با استقرار سلاح های سنگین در خط اول به کوبیدن مواضع ما با تانک مینی کاتیوشا ودیگر سلاح ها می پرداخت. اسلحه های سنگین ما هم چند قبضه آر.پی.جی ۷ و یک دستگاه خمپاره ۶۰بود.چند روز این درگیریها ادامه داشت تا با شهادت ومجروحیت تعدادی از همرزمان گروهان ما,قرار شد نیروهای دیگری جایگزین ما شوند. یکروز مسعود که بین بچه های گردان به "آقا بابا"معروف بود را دیدم , یک دیگ بزرگ شربت آبلیمو درست کرده بود وبرای فرار از گرمای کشنده بالای ۵۰درجه جزایر مجنون به توزیع آن بین رزمندگان می پرداخت,انگار نه اگار که در منطقه ی جنگی است ودر هر دقیقه صدها گلوله خمپاره وتوپ دوروبرش منفجر می شود.

وصیت نامه

"و ما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت، و إلیه انیب و صل الله علی محمد و آله الطاهرین و الائمه المعصومین . يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَميعاً


ای کسانی که ایمان آورده اید سلاح خود را بر گیرید وسپس دسته دسته یا یک پارچه به سوی جهاد حرکت کنید . حمد و سپاس خدای عزوجل را که ما را آفرید و توفیق طاعت و بندگی عنایت فرمود و شکر خدای را که توفیق یافتم در راه مبارزه حق علیه باطل شرکت کنم و آنچه را که دارم در طبق اخلاص نهاده تقدیم ایزد منان کنم و آنچه حسین و یارانش و تمام رزمندگان صدر اسلام پروانه وار دور آن می گشتند من هم آن را می یابم . من به عنوان فرزند کوچک این انقلاب برای شما امت شهیدپرور پیامی دارم. از شما می خواهم که امام را تنها نگذارید به حرف های پیامبرگونه او توجه نموده و عمل نمایید. در نماز دعا به جان امام و فرزندان خودتان کنید و به فکر خون پاک شهیدان باشید برای انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن دل بسوزانید. خانواده های شهداء، اسراء، معلولین، مفقودین و رزمندگان احترام بگذارید و از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری نکنید .جبهه های حق علیه باطل را هرچه بیشتر پر کنید و در صحنه باشید و اوصیکم به تقوی الله و نظم امرکم را در خود پیاده نمایید و از شما می خواهم جبهه ها و سنگرها که همان مساجد هستند . دوستان خود بهتر می دانید که این انقلاب به چه نحوی به پیروزی رسید. با کشته شدن حبیب ابن مظاهر ها، علی اکبرها و علی اصغرها و... نکند خدای ناکرده بی تفاوت بنشینید و دنیا را به آخرت ترجیح بدهید . هیچ حزن و اندوهی به خود راه نده که ما پیروزیم و پیامی که برای پدر و مادر گرامیم دارم و مادر گرامی از زحماتی که شما برایم کشیده اید بسیار تشکر می نمایم و از شما می خواهم که مرا ببخشید ،نتوانستم زحمات شما را جبران نمایم و از خداوند تبارک و تعالی می خواهم که جایگاه بهشت را نصبیب من فرماید و از شما خواهشی که دارم این است که با نبودن من ناراحت نشوید و با خوشحالی خود خاری در چشم دشمنان اسلام و مسلمین باشید. ای مادر نکند در مرگم بی تابی کنی و جامه سیاه بر تن کنی که مورد طعن دشمن قرار خواهی گرفت و به خانواده و بستگانم توصیه می کنم دست از این انقلاب و امید مستضعفان رهبر انقلاب بر ندارید. خدا یار و یاور شماست. ای برادر و خواهرم از شما خواهشمندم به واجبات خود به نحو احسن عمل نمایید و آن را سبک نشمارید و همه ی نمازها را در اول وقت به جا آوریدوخدارا هیچگاه از یاد نبرید . در پایان ازشما می خواهم به کلیه دوستان و آشنایان سلام مرا برسانید و اگر از دست من ناراحتی دیده اید مرا به بزرگواری خودتان ببخشید . والسلام علیک و رحمه ا... و برکاته "[۱]

پانویس

  1. سایت شاهد

رده‌ها