شهید حشمت الله سهرابی
نام پدر: برومند
محل تولد: دره شهر ایلام
محل شهادت: حلب، سوریه
محل دفن: دره شهر ایلام
وصعبت تاهل: متاهل
تعداد فرزندان : ۲
زندگینامه
حشمت سهرابی فرزند برومند به سال ۴۸ شمسی ، در روستای «ارمو» (توابع شهرستان «دره شهر» در استان «ایلام» ) متولد شد. وی پس از آغاز نبرد علیه «مزدوران سعودی » و «پیروان اسلام آمریکایی » در «سوریه»، جهت دفاع از حرم «بانوی مقاومت» حضرت زینب کبری (سلام الله علیها ) راهی این کشور شد و سرانجام به تاریخ دوم تیرماه ۹۲ شمسی ، در منطقه «حماء» بال در بال ملائک گشود. پیکر پاک «حشمت سهرابی » در زادگاهش درجوار امامزاده سید سیف الدین محمد(ع) شهرستان دره شهر ایلام تشییع و تا ظهور مولایش به امانت سپرده شد .
از این مدافع حرمِ شهید، دو پسر به نام های حسین ۱۱ ساله و محمد ۷ ساله به یادگار مانده است .
مزار یادبود شهید حشمت الله سهرابی در قطعه ۲۹ بهشت زهرای تهران، در جوار مزار شهید احمد کاظمی احداث شد تا محلی باشد برای مراجعه دوستان و اقوامی که امکان حضور بر سر مزار اصلی این شهید بزرگوار برایشان فراهم نیست .
خاطرات و گزارشات
1. به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق،
این روزها بازار شهادت فرزندانِ حضرت روح الله، گرم است و مدافعان حرم زینبی ، یک به یک به عهد خود با «سید الشهدا(صلوات الله علیه )» وفا می کنند. در این میان، تعدادی از مدافعان حرم، به واسطه ی دوری از پایتخت و قرار نداشتن در جوار کانونهای خبری ، پشت ابری از گمنامی و بی نشانی پنهان مانده اند. گرچه ساحت قدسِ آن مجاهدان، از چنین ابتلائاتی مبری است اما، برای جامانده گان و رهروان آن شهیدان، زشت است که از شناختن پرچم داران فردای این امت محروم باشند. «حشمت سهرابی » یکی از آن مدافعان حرمی است که متاسفانه تقری با در افکار عمومی ملت مسلمان ایران شناخته شده نیستند.
2. عکس فرزندان شهید حشمت سهرابی در کنار حاج قاسم سلیمانی
3. شهید نیوز : شهید حشمت سهرابی یکی از مدافعان حرم حضرت زینب (س) است که برای پاسداری از حرم آلالله به شامات رفت و در همانجا نیز به شهادت رسید .
امروز اگر اقتدار، آرامش و امنیت ایران اسلامی در جهان طنین انداز است، از جاننثاری های عزیزانی است که با تقدیم جانشان، یتیمی فرزندان خود را به جان خریدند تا کسی جرئت تعدی به کشورمان را نداشته باشد و در حالی که تمامی منطقه در آتش فتنهانگیز داعش و استکبار جهانی می سوزد، ایران اسلامی سربلند و آرام، مدافع تمامی مظلومان منطقه نیز باشد. شهید حشمت سهرابی یکی از مدافعان حرم حضرت زینب (س) است که برای پاسداری از حرم آلالله به شامات رفت و در همانجا نیز به شهادت رسید . در گفتوگو بانجی به شیخی همسر این شهید، شمهای از زندگی و منش او را تقدیم حضورتان می کنیم .
برای شروع از زندگی و نحوه آشناییتان با شهید بگویید .
همسرم سال۱۳۴۸در روستای ارمو دره شهر استان ایلام متولد شد. پدرش کشاورز و زحمتکش بود و با رزق حلال فرزندانش را تربیت می کرد . من با شهید سهرابی سال۱۳۷۹ ازدواج کردم و دلیل انتخاب همسرم محجبه بودنم بود. حاصل زندگی مان دو پسر شش ساله و ۱۰ساله است .
چه شد که همسرتان مسیر مجاهدت و شهادت را در پیش گرفت؟
همسرم از ۱۳- ۱۲سالگی برای تحصیل به اهواز رفته بود، همانجا نیز روح شهادتطلبی او بیدار شد و عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد و زمان جنگ تحمیلی بارها در جبهه حضوری افته بود. بعد از جنگ هم همچنان آمادگی خود برای دفاع از ارزشها را حفظ کرده بود، تا اینکه قضیه جسارت سلفی ها به حرم حضرت زینب (س) پیش آمد و غیرتش به جوش آمد. می گفت باید بروم و از حریم آلالله دفاع کنم، دیگران می گفتند چرا می روی ؟ ! گفت شما نمی دانید آنجا چه خبر است اگر بدانید خودتان هم می روید و از حریم رسول خدا دفاع می کنید . همسرم می گفت من سیمم به سیم حضرت زینب (س) وصل است. منظورش این بود که ارتباط قلبی زیادی با بی بی زینب (س)برقرار کرده است .
از نحوه شهادتش اطلاع دارید؟
همسرم با تله انفجاری تکفیری ها در منطقه (حما) سوریه به شهادت رسید. با من راجع به شهادتش حرفی نمی زد . به دوستش گفته بود: «خواب دیدم بالای سر دوستم که شهید بود گریه می کنم . آن شهید از خاک ب ی رون آمد و گفت گر ی ه نکن، پشت سرت را نگاه کن، پشت سرم را نگاه کردم دیدم سرم را بریدهاند و روی سینهام گذاشتهاند.» حشمت با دوست و همرزمش سردار ماشاءالله ش یبان ی دهقان با تله انفجاری تکفیری ها به شهادت رسید .
کدام ی ک از خصوص ی ات اخلاق ی ایشان بارزتر بود؟
همسرم عاشق سیدالشهدا بود. هرسال ماه محرم لباس مشکی به تن می کرد و نسبت به ائمه اطهار(ع) تعصب داشت. وقتی می شنید تکفیری ها به حرم حضرت زینب (س) نزدیک شدند، می گفت غیرتم اجازه نمی دهد تحمل کنم به ناموس اهل بیت (س) تعرض شود. اواخر خیلی وابسته حضرت زینب (س) بود. حشمت خیلی صبور و با گذشت بود و آرامش خاصی داشت. او مانند یاری صدیق و مهربان بود، بعد از شهادتش هم هروقت به مشکلی برمی خورم از روح بلندش مدد می طلبم و به فرموده قرآن که شهدا زندهاند خیلی زود مشکلم حل می شود .
فرزندانتان با شهادت پدر چطور رو به رو شدند؟
پسر بزرگم می گوید تا عمر دارم بابا یادم نمی رود . پسرم نمی خواهد من ناراحت شوم. وقتی به مداحی گوش می کنم و اشک میریزم مانع می شود . پسر کوچکم می گوید هر وقت به یاد بابام می افتم اشک در چشمانم جمع می شود دلم برای فرزندانم می سوزد . دیگر باید برایشان هم پدر باشم و هم مادر، یتیمی فرزندانم فدای حضرت زینب (س). دوست دارم پسرانم راه پدرشان را ادامه دهند، همسر شهیدم می گفت پسرم حسین باید احکام اسلام را یاد بگیرد یعنی روحانی و پسر کوچکم باید پاسدار اسلام شود و برای تبلیغ و حمایت از اسلام دفاع کند. پسر کوچکم می گوید من باید راه پدرم را ادامه بدهم و شهید شوم .
حضور شهیدتان را در زندگی احساس می کنید؟
بعضی وقتها که مشکلی برایم پیش می آید و خسته می شوم به حشمت می گویم نگذار عذاب بکشم، انگار صدایم را می شنود و مشکلم رفع می شود . برای کارهای روزمرهام روحش کمکم می کند، او به من یاد داده دنیا محل آزمایش است، محل آسایش نیست .
به نظرتان همسر شما خود را لایق شهادت کرده بود؟
خودم عیدهام این است که امام حسین (ع) انتخابش کرد. امام حسین (ع) محرم سال ۶۱ هجری که به مصاف دشمنان اسلام ناب محمدی رفت زن و بچه و اهل بیت خود را با خودش همراه کرد، اهلبیت امام حسین (ع) مصیبت را تحمل کردند. ما هم باید این راه را ادامه دهیم . من وقتی شوهرم شهید شد، از عقیله بنی هاشم خواستم به ما صبر بدهد و کمک کند .
راجع به مظلومیت مردم سوریه چه می گفت؟ می گفت مردم بی چارهای هستند مردم سوریه خیلی آدمهای خوبی هستند منطقه لازقیه و حما منطقه شیعه و سنی نشین بود اما مردم در کمال دوستی و آرامش زندگی می کردند . امنیتی که ما داریم کشورهای منطقه ما ندارند، مردم سوریه رهبر ما را خیلی دوست دارند. یکی پدرش شهید شد عربی می گفت فدای رهبرم آیتالله خامنهای شوم. آقا امامحسین (ع) قبول کند پدرم فدای آقای خامنهای . شوهرم می گفت من از محبت آنها به رهبرم تعجب کردم.[۱]