اندیمشک

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
خطا در ایجاد بندانگشتی: خطای ناشناخته‌ای رخ داد.
شهرستان اندیمشک

شهرستان اندیمشک

شهرستان اندیمشک به مرکزیت شهر اندیمشک، شمالی‌ترین شهرستان استان خوزستان است و از شرق با دزفول، از جنوب با شوش و دزفول، از غرب با آبدانان (استان ایلام) از شمال با پل‌دختر و خرم‌آباد (استان لرستان) همسایه است. این شهرستان از نظر تقسیمات کشوری دو بخش به نام‌های مرکزی و الوار گرمسیری دارد. راه‌آهن سراسری جنوب به شمال از اندیمشک می‌گذرد و مردم شهرهای شمال خوزستان برای سفرهای خود از راه‌آهن این شهر بهره می‌برند. مردم اندیمشک شیعه دوازده‌امامی بوده و به زبان فارسی و گویش لری (خرم آبادی) سخن می‌گویند.

شمال و شمال‌شرقی شهرستان اندیمشک کوهستان و بقیه‌ی قسمت‌های شهرستان در دشت گسترده است لذا این شهرستان دارای دو منطقه آب و هوایی معتدل و خشک است. دو رودخانه‌ی کرخه و دز در دو سوی شهرستان اندیمشک جریان دارد و رود کرخه مرز غربی (15 کیلومتری) شهرستان اندیمشک را تشکیل می‌دهد. این رود که از کوه‌های الوند و گرو سرچمشه می‌گیرد، در ابتدای مسیر طولانی خود؛ گاماساب، در لرستان سیمره، و در خوزستان کرخه نامیده می‌شود. شاخه‌ی مهم آن در اندیمشک، رود زال است. رود دز نیز که مرز شرقی شهرستان اندیمشک را تشکیل می‌دهد، از کوه‌های لرستان سرچشمه می‌گیرد و پس از آبیاری نواحی خاوری اندیمشک و دزفول و پیوستن آب شطیط به آن، در نقطه‌ای به نام بندقیر به کارون می‌ریزد.

عراق پس از پیروزی انقلاب کوشید در این منطقه سلاح پخش کند و عشایر منطقه را در اختیار خود بگیرد؛ ولی هرگز موفق نشد. در طول جنگ این شهرستان بارهای با موشک‌های رژیم عراق هدف قرار گرفت و شهدای فراوانی را تقدیم انقلاب کرد.

جدی‌ترین حمله عراقی‌ها در ماه‌های اولیه جنگ‌، تنها موجب اشغال بخشی از اراضی منطقه غربی شهرستان اندیمشک شد. اما هیچ گاه از رود کرخه و پل نادری که مهم‌ترین محور دسترسی به اندیمشک بود، فراتر نرفت و این امر که دشمن هرگز نخواهد توانست این شهر کلیدی را اشغال نماید، در آبان ماه 1359 مسجل شد. در این شهرستان و در حاشیه رودهای کرخه و دز عملیات فتح‌المبین به انجام رسید که این شهرستان عقبه تدارکاتی و پشتیبانی آن محسوب می‌شد. در سال 1365 شدت حملات هوایی به اندیمشک بیشتر شد و در یکی از این حملات به قطاری در،هفت تپه بیش ازسیصد نفر شهید و مجروح شدند.[۱]

اندیمشک

شهر اندیمشک در 150 کیلومتری شمال‌شرقی اهواز و در مسیر راه تهران ـ اهواز، همچنین در مسیر راه‌آهن جنوب (تهران ـ خرمهشر) و در بخش جلگه‌ای و هموار استان خوزستان قرار دارد. اندیمشک یا اندامش نام کهن شهر دزفول و پل بزرگ مجاور آن نیز بود، که در کنار شهر ‌«لور» و «جندی شاپور» قرار داشته است. همچنین دژی استوار در این نواحی با نام «‌اندشمن» (گیلگرد) بر پاده بوده که به «انوشبرد» شهرت داشته است. برخی مآخذ کهن، نام آن دژ را «اَنوش» به معنای فراموش شده آورده‌اند و این نام‌گذاری بدان سبب بوده که بر زبان آوردن نام زندانیان آن و حتی نام دژ ممنوع بوده است.

صالح‌خان‌مکری، حاکم شوشتر و دزفول، در 1220 ق چند بنا از جمله دژی در نزدیکی شهر کهن لور (تقریباً 18 کیلومتری شمال‌غربی دزفول) برای سکونت خویش ساخت که به قلعه صالح یا قلعه لور معروف شد و به انضمام حومه‌ی آن، صالح‌آباد نامیده شد. روستای صالح‌آباد با اسکان برخی عشایر به تدریج شکل گرفت و در 1314 ش اندیمشک نامیده شد. اندیمشک به سبب ایجاد خط آهن در 1306 ش و افتتاح آن در سال 1317 ش توسعه یافت و به موجب معاهده‌ای در جنگ جهانی دوم، به محلی برای انتقال نفت به روسیه تبدیل شد. اندیمشک در 1335 ش به عنوان مرکز بخش اندیمشک و در 1359 ش به عنوان مرکز شهرستان اندیمشک انتخاب شد.

این شهر پس از انقلاب اسلامی، چندین بار صحنه‌ي تظاهرات گروه‌های ضد انقلاب بود، تا جایی‌که نیروهای ضد انقلاب در اردیبهشت 1359 در صدد آسیب رساندن به واگن‌های راه‌آهن اندیمشک ـ اهواز بودند که با رشادت نیروهای نهادهای انقلابی ناکام ماندند. این شهر که از ابتدای جنگ میزبان رزمندگان برای حضور در مناطق عملیاتی بود، هجده مسجد و سه حسینه داشت که از مراکز حمایتی جنگ و محل اعزام نیرو به جبهه بود.

در هفته اول جنگ و باتوقف پیش‌روی ارتش عراق در غرب رودخانه کرخه و پل نادری این شهر و جاده اندیمشک ـ اهواز در تیررس حملات توپخانه‌ای و موشکی عراق قرار گرفت. معراج شهدای اندیمشک در طول جنگ و به خصوص در عملیات فتح‌المبین بسیار فعال بود و بیمارستان شهید کلانتری که از سال 1360 به بهداری سپاه پاسداران تحویل داده شده بود، تا پایان جنگ به مداوای مجروحین جبهه شمالی خوزستان می‌پرداخت. ایستگاه راه‌آهن اندیمشک نیز که در جنوب‌غربی شهر قرار دارد، در طول جنگ بارها مورد حملات هوایی دشمن قرار گفت که آثار واگن‌های منهدم شده آن همچنان در این ایستگاه موجود است.

سه راهی دهلران در 15 کیلومتری جنوب‌غربی اندیمشک که جاده دهلران ـ دزفول از آن منشعب می‌شود، تقاطع منطقه‌ی عملیاتی فتح‌المبین ، محرم، والفجر مقدماتی و والفجر1 یکی از نقاط مهم دسترسی به شمال‌غربی خوزستان است. در حملات موشکی و هوایی دشمن در 1362 ش بیش از 680 نفر از اهالی این شهر شهید و مجروح شدند و خسارات فراوانی به واحدهای مسکونی، تجاری، مساجد و مدارس شهر وارد شد به نحوی که در سنگین‌ترین این حملات در اسفندماه 1362 ش 124 نفر به شهادت رسیدند و به 400 واحد مسکونی خساراتی وارد شد. طولانی‌ترین بمباران تاریخ ایران نیز در 4 آذرماه 1365 در این منطقه صورت گرفت و شهر اندیمشک، ایستگاه راه‌آهن و حومه آن به مدت یک ساعت و 45 دقیقه توسط 54 فروند هواپیماهای دشمن بمباران شد و بیش از 300 نفر از شهروندان و مسافران شهید و حدود 700 نفر مجروح شدند.

رزمندگان این شهرستان هیچ گاه اجازه نداند دشمن از پل نادری پیش‌تر بیاید. اکنون در جنوب‌شرقی شهر اندیمشک و نزدیک میدان بسیج این شهر، پنج شهید گمنام به خاک سپرده شدند تا یادگاری از دوران مقاومت در این شهر باشند.[۱]

نگارخانه‌ی تصاویر

بانک صوت

معرفی صوتی اندیمشک

معرفی صوتی شهرستان اندیمشک

مختصات جغرافیایی

طول جغرافیایی عرض جغرافیایی
48.346442 32.459895

تصویر ماهواره‌ای مکان

نقشه مکان با استفاده از نقشه Google

نقشه مکان با استفاده از نقشه bing

تاریخچه

در روزگار فتح علی شاه قاجار شخصی به نام حاج صالح خان مکری(حکمران شوشتر و دزفول) در کنار ویرانه‌های باستانی شهر لور دژی ساخت و آن را قلعه «صالح آباد» نامید، تا این که در اواخر دوره قاجار روستای صالح آباد در دو کیلومتری این دژ به وسیله عشایر ایل بزرگ سگوند (سکوند) ساخته شد که شامل سیاه چادرها و کپر های این ایل و برخی از مهاجران لر بود. اما دیری نگذشت که راه آهن سراسری جنوب افتتاح شد و سیاه چادرها و کپرها از میان رفته و صالح آباد، اندیمشک نامیده شد. در این دوران بود که اندیمشک، راه گسترش و پیشرفت را پیمود.

شهر اندیمشک شهری توریستی و از نظر موقعیت راه های شوسه، اصلی و مرکزی مهم می‌باشد، زیرا تنها شهری است که استان خوزستان، لرستان، ایلام و کرمانشاه را به هم ارتباط می‌دهد. در سمت شمال شرقی شهر، دشتی بایر است که از قدیم مردم به آن لور گفته‌اند و همان سرزمین عیلامِ تاریخی می‌باشد.[۲]

وقایع خاص

بمباران شدیدی زمان جنگ در تاریخ ۴ آذر ۶۵ صورت گرفت. در این روز ساعت ۱۱:۴۵ تا ۱۳:۲۵ شهرستان اندیمشک به مدت یک ساعت و ۴۵ دقیقه توسط ۵۴ (۵۷ فرورند هم ذکرشده) هواپیمای عراقی مورد حمله قرار گرفت. در این حمله نقاط مهمی همانند ایستگاه راه آهن مورد اصابت قرار گرفت و بیش از ۳۰۰ نفر از شهروندان و مسافران کشته و ۷۰۰ نفر مجروح شدند. این بمباران را طولانی‌ترین بمباران شهرها پس از جنگ جهانی دوم به شمار می‌آورند. [۳]

موقعیت‌ها

فواصل

خاطرات

من برنمی‌گردم

به خوبی یادم می‌آید که مرحوم پدرم در دوران دفاع مقدس همواره به مادرم می‌گفت از خانواده شهدا خجالت می‌کشم. هر خانواده ای را که می‌بینم، شهیدی را تقدیم کشور و انقلاب نموده است. اما خانواده ما شهیدی تقدیم نکرده است. پدر این جملات را در حالی بیان می‌نمود که در آن زمان سه فرزند ارشد خانواده مرتباً به جبهه اعزام می‌شدند و پیش می‌آمد مواقعی که هم زمان هر سه نفر در جبهه حضور داشتند؛ اما پدر از عدم شهادت آن‌ها ناراضی بود!!

مرحوم پدرم در شهرستان اندیمشک در ابعاد مختلف و مسئولیت‌های متعدد تلاش‌های مستمری در تدارکات جنگ و مسائل اجتماعی داشت. او مسئول امور مسافرت ناحیه راه آهن لرستان، نماینده سپاه در راه آهن، بسیجی فعال، عضو صندوق قرض‌الحسنه، مسئول باشگاه ورزشی راه آهن و... بود. این مجموعه فعالیت‌های گوناگون، وی را به چهره ای فعال و تأثیر گذار در شهرستان تبدیل کرده بود.

در نهایت پدرم علاوه بر این که فرزندانش (محمد و محمود) در جبهه حضور داشتند و احمد که تازه از جبهه آمده بود و نیز علی رغم این که ایشان در شهرستان در تدارکات جنگ و مسائل مربوط به شهدا و نیز پیگیری مشکلات مردم و خصوصاً قشر بی بضاعت جامعه نقش فعالی ایفاء می‌نمود از عملکرد خود راضی نبود و تصمیم گرفت شخصاً به جبهه برود و به جبهه جنوب اعزام گردید.

محمد و محمود که آن‌ها نیز در جبهه جنوب بودند، پس از مطلع شدن از آمدن پدر به جبهه، به دلیل این که اعتقاد داشتند حضور پدر در شهرستان اندیمشک هم به لحاظ سرپرستی خانواده و هم به لحاظ فعالیت‌هایی که پدر در شهر انجام می‌داد واجب‌تر از جبهه می‌باشد، ناراحت شده و تلاش کردند محل حضور پدر در جبهه را شناسایی نموده و او را به شهر بازگردانند. لذا پس از مطّلع شدن از محل حضور پدر به اتفاق یکدیگر نزد وی رفته و تلاش کردند با انجام صحبت‌های مفصل و ارائه ادله‌ی متفاوت پدر را راضی نمایند به شهر باز گردد. ولی پدر قانع نمی‌شد. در نهایت چنین دلیل آوردند که دو نفر از فرزندان شما در جبهه حضور دارند و فرزند دیگر شما نیز به جبهه می‌آید و لذا تکلیف از شما دیگر ساقط شده است. اما پدر در نهایت به فرزندانش گفت اگر شما در جبهه حضور دارید، وظیفه خودتان را ادا نموده‌اید و ربطی به من ندارد. لذا من به شهر باز نمی‌گردم و در جبهه می‌مانم تا به وظیفه خود عمل نمایم.

سرنوشت چنین رقم خورد که پدر علی رغم حضور در جبهه در آن جا شهید نشود و بعد از اتمام دوره حضورش در جبهه به شهر بازگشت و در بمباران چهارم آذر ماه سال 65 که 54 فروند هواپیمای عراقی به مدت 5/1 ساعت شهرستان را به خاک و خون کشیدند و پدر در حالی که سعی می‌کرد مردم را از میدان راه آهن اندیمشک متفرق نماید، به فیض شهادت نائل گشت.[۴]

عملیات‌های مرتبط

در این شهرستان و در حاشیه رود‌های کرخه و دز، عملیات فتح‌المبین به انجام رسید که این شهرستان عقبه تدارکاتی و پشتیبانی آن محسوب می‌شد.

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ کتاب اطلس جغرافیای حماسی، ص 231 - 233
  2. دانشنامه ویکیپدیا - اندیمشک
  3. انجمن گفتگوی سرآمد - معرفی اندیمشک
  4. سایت جامع فرهنگی، مذهبی شهید آوینی - خاطراتی از شهید درویش عالی دریكوندی


رده‌ها